همشهری آنلاین _ راحله عبدالحسینی: به آخر خط رسیدهاند، ولی روزنه امیدشان باز است تا راه نجات را از همین روزنه پیدا کنند. «هیچکس منتظرت نیست» نام مستند اجتماعی ساخته اسلامزاده است که ۲۲ آذر ماه دربخش مسابقه بلند پانزدهمین جشنواره بینالمللی سینما حقیقت روی پرده رفت. او برای ساخت این مستند با قهرمانان قصهاش زندگی کرده تا بتواند حرفش را صادقانه به مخاطب بزند. میگوید: «حوزه آسیبهای اجتماعی پر از سوژه است، اما باید حرف جدیدی زد.» این مستند اتفاقاتی دارد که باعث غافلگیری میشود. قصه میچرخد و مخاطب میبیند که راه نجات همیشه هست. حتی یکی از قهرمانان به واسطه پیدا کردن فرزندش به زندگی برمیگردد؛ بعد از ۲۸ سال اعتیاد. این مستند، جایزه ویژه بهترین فیلم مستند از نگاه داوران ناجی هنر را در بخش ملی جشنواره سینما حقیقت کسب کرد. به همین بهانه با اسلامزاده گفتوگو کردهایم.
حضور در مناظق جنگزده و بحرانی کجا و زنان آسیبدیده کجا؟
دست تقدیربرای مستندساز اینگونه است که موضوعی دغدغه او میشود. این دلمشغولی برای من یکبار لیبی و ونزوئلا بود، یکبار جنگ عراق و افغانستان و یکبار هم مستند اجتماعی. حیطه مستند اجتماعی برای من تازگی داشت و دوست داشتم به بهانهای وارد این حیطه شوم.
در باره بهانه ساخت مستند اجتماعی بیشتر بگویید. ایده اصلی از کجا پیدا شد؟
قرار بود مجموعه تحلیلی درباره آسیبهای اجتماعی تهران برای شهرداری بسازیم. مستند فضای تحلیلی و مصاحبه محور داشت. همین عامل زمینهساز آشنایی با بسیاری از سوژههای اجتماعی شد که برای من بسیار جذاب بود. شبها و روزهای بسیار زیادی را در پاتوقهای مصرف موادمخدر پرآسیب در جنوب و حتی شمال شهر بودم.
به این نتیجه رسیدم که باید یک مستند تأثیرگذار بسازم. بعد از اینکه با فضا مأنوس شدم، فیلمبرداری را شروع کردم. در حالی که اصلاً نمیدانستم نتیجه کار چه خواهد شد.
چرا نسبت به نتیجه کار نامطمئن بودید؟
چون درباره موضوع آسیبهای اجتماعی مستندهای زیادی ساخته شده و بسیاری از آثار تکرار فیلمهای قبلی است. اما من میخواستم از زاویه دیگری به موضوع نگاه کنم. دوربینم را سمت کاهش آسیب بردم. از کسانی بگویم که دغدغه کاهش آسیب را دارند. چند قصه جذاب هم برای کار پیدا کردم. همانها را نشان دادم. کار تقریباً ۹ ماه کامل طول کشید. قبل از عید سال گذشته، شروع و سعی کردیم یک زندگی را به تصویر بکشیم ...
با تجربهای که به دست آوردید، میتوانید به ما بگویید زیر پوست این شهرچه میگذرد؟
کارتنخواب و معتاد مثل خیلی از شهرهای دنیا وجود دارد ولی باید تأکید کنم حوزه آسیبهای اجتماعی برای خودش معادلاتی دارد. مثلاً وقتی معتادان کارتنخواب را دستگیر میکنند یا دور محلی را که آنها جمع میشدند و مواد مصرف میکردند، حصار میکشند معتادان کجا میروند؟ آنان برف و یخ نیستند که آب شوند و به زمین بروند. از محلی دیگر سردرمیآورند و نه تنها مشکل حل نمیشود، بلکه محلههای دیگر شهر هم درگیر میشوند؛ مثل دره فرحزاد.
سکانسی از فیلم، داخل تونل فاضلاب را نشان میدهد که جمعی از آدمهای «ته خطی» آنجا زندگی میکنند. یکی از دستاوردهای مخاطب بعد از دیدن مستند «هیچکس منتظرت نیست» این است که به حضور افراد آسیبدیده دور و بر محل زندگی، کار و تحصیل خود حساس میشود. گویی که این معضل مختص جای خاصی از پایتخت نیست.
همینطور است. معضل آسیبدیدگان، زنان معتاد، کارتنخوابها و... به جنوب شهر تعلق ندارد. سعی کردم مخاطب با دیدن فیلم، بیتفاوت از کنار معتادان رد نشود. نباید این معضل برایمان عادی شود به گونهای که آسیبدیدهها در حالی که کنار پیادهروها افتادهاند، برایمان با دیوار و سنگ و چوب فرقی نکند. در فیلم من، نمونهای از آدمها هستند که بیتفاوت از کنار این معضل نگذشتند و اتفاق نتیجهبخشی هم برای یک آدم به اصطلاح تهخطی افتاد. آدم تهخطی که نه خانواده دارد، نه سرپناه؛ معتاد تزریقی است و دزدی هم میکند، اما آدم ته خطی هم میتواند نجات پیدا کند، به شرطی که همه ما هم در برابر معضلات احساس مسئولیت کنیم. تأکید من این است که همه ما خود را در برابر اطرافمان مسئول بدانیم. آن وقت حتماً راه نجاتی هست. در فیلم هم سازمانهای مردمنهاد حضور دارند که من آنها را جزئی از مردم به حساب میآورم.
- مقابله با آسیبها علمی و با درایت باشد
اگر برنامهها برای جمعآوری آسیبدیدگان از سر طمأنینه و صبر و بادرایت نباشد، اتفاق ناگواری میافتد. کار علمی میطلبد. در تهران هم مثل دیگر شهرهای مدرن دنیا، کارتنخواب و معتاد متجاهر و افراد آسیب دیده وجود دارند و نمیشود حضورشان را کتمان کرد. صرفاً جمعآوری افراد آسیب دیده از اعتیاد دردی را درمان نمیکند. باید روی توانمندسازی، شرایط روحی و روانی، وضعیت معاش و خانوادهشان هم کار شود. معمولاً اقدامات عاجل و فوری است و به چند ماه کمپ اجباری خلاصه میشود. اقدامات غیرعلمی و عجولانه، راه به جایی نمیبرد.
نظر شما